به يك تركه ميگن: 2*2 چند ميشه؟ ميگه: 5 تا! ميگن: برو بابا، 4 تا ميشه! ميگه: آخه من از يه راه ديگه رفتم!
2- تركه فيلم جيمز باند ميبينه خيلي خوشش مياد. يكي ازش ميپرسه اسمت چيه ميگه: فَر...گضن فر!
3- تركه و تهرونيه دعواشون ميشه، ميبرنشون كلانتري. افسرنگهبان از تهرونيه ميپرسه: اسمت چيه؟ يارو با بيخيالي ميگه: فِري... افسره حسابي چپ و راستش ميكنه، ميگه: بي پدر فكر كردي اينجا خونه خالست خودموني شدي؟ گفتم اسمت چيه؟ تهرونيه كه حساب دستش اومده بوده ميگه: فريدون قربان! افسره برميگرده به تركه ميگه اسم توچيه؟! تركه اسمش قلي بوده، يكم فكر ميكنه بعد با ترس جواب ميده: قوليدون!
4- تو جزيره آدمخورا يك بابايي ميره ساندويچ فروشي، يك ساندويچ مغز سفارش ميده. ساندويچيه ميگه: ميشه 2 تومن. مرده عصباني ميشه ميگه: يعني چي؟ مگه سَرِ گردنست؟! هفته پيش يك تومن بود! ساندويچيه ميگه: آخه اين مغز تهرونيه، بابا بالاخره يك كلاس خاص خودشو داره. مردك هم ساندويچش رو ميخوره و چيزي نميگه. هفته ديگه مياد دوباره يك ساندويچ مغز سفارش ميده، اين دفعه ساندويچيه ميگه:شد 10 تومن! يارو خيلي شاكي ميشه، ميگه: بابا چه خبرته؟! ساندويچيه ميگه: آخه عزيز من،اين دفعه مغز رشتيه، كلي فسفر داره به جان تو! باز طرف چيزي نميگه و پول و ميده و ساندويچش رو ميخوره. هفته بعد دوباره مياد و يك ساندويچ مغز سفارش ميده، اين دفعه ساندويچيه ميگه: ميشه 100 تومن! يارو ديگه پاك شاكي ميشه و ساندويچ رو ميكوبه رو ميز داد ميزنه: اين چه مسخره بازيه دراوردي؟! ساندوچيه ميگه:آخه عزيز من،اين يكي مغز تركه، بايد 100 تا كله بشكنيم تا ازش يك ساندويچ دربياد!!
5- تركه زمين ميخوره، براي اينكه سه نشه تا خونه سينه خيز ميره!
6- يه بار تو آبادان مسابقه تقليد صداي داريوش برگزار ميشه، داريوش مياد چهارم ميشه!
7- تركه پسرش رفته بوده زير ماشين، با سنگ ميزنه درش بياره!
8- تركه ميخواسته زيردريايي آمريكاييا تو خليج فارس رو غرق كنه، در ميزنه فرار ميكنه!
9- تركه ميخواسته بره هر چي راهزنه اطراف تبريزه دهنشون رو سرويس كنه. ملت هم ميان هر كي يه چيزي براش ميارن، يكي شمشير مياره يكي خنجر مياره و حسابي مسلحش ميكنن. خلاصه تركه راه ميفته و بعد از يك هفته خونين و مالين برميگرده. مردم دورش جمع ميشن، ميپرسند: چي شد؟ چي كار كردي؟ تركه پاميشه يا حال زار ميگه: بابا يه دستم شمشير بود يه دستم خنجر، با دندونام ميجنگيدم؟!
10- تركه به دوستش ميگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشين ببين چراغ راهنما ماشين كار ميكنه يا نه. اصغر ميره عقب ماشين، ميگه: كار ميكنه، كار نَميكنه، كار ميكنه، كار نَميكنه...!
اگه مي خواي بقيه رو ببيني برو ادامه
:: موضوعات مرتبط:
جوك ,
,
:: بازدید از این مطلب : 988
|
امتیاز مطلب : 52
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13